در مقالهی اول از نظریات بازرگانی بین الملل دیدگاههای مرکانتیلیسم، نظریهی برتری مطلق، نظریهی برتری نسبی، نظریهی هکچر- اهلین، نظریهی سیکل عمر کالا، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت؛ در این مقاله نیز قصد داریم به برخی نظریات مدرنتر نظیر مزیت پیشتاز بودن، نظریه مزیت رقابت ملی و نمونه هایی از مدل الماس خواهیم پرداخت.

6- نظریه مزیتهای پیشتاز بودن
در دههی 1970 نیز تئوری نوین تجارت بینالملل به نام نظریهی مزیت پیشتاز بودن بر پایه تحلیلهای گروهی از اقتصاددانها شکل گرفت. از این دیدگاه در آن دسته از صنایعی که نیاز به سرمایهگذاری اولیه سنگین داشته و سهم هزینههای ثابت در قیمت تمام شده محصول آنها بزرگ میباشد، شرکتی که پیش از دیگران وارد این صنعت شده و به سرمایهگذاری و تولید پرداخته از یک مزیت رقابتی برخوردار میشود. سابقه و جایگاه این شرکت در محیط صنعت و بازار باعث میشود که سهم بازار بزرگتری به دست آورد. بر پایهی این تئوری، هر کشور ممکن است تمرکز خود را بر تولید کالایی بگذارد که شرکتهای تولیدکنندهی آن کالا در آن کشور از نوع شرکتهای پیشتاز در صنعت مربوطه تلقی شوند و از مزیت پیشتاز بودن برخوردار شده باشند. به عبارت دیگر یک کشور ممکن است در صادرات یک کالا تسلط پیدا کند تنها به این دلیل که یک یا چند شرکت بزرگ و پیشتاز در صنعت مورد نظر در این کشور قرار دارند. این تئوری با نظریه وفور عوامل تولید که به وسیله هکچر و اهلین ارائه شده متفاوت می باشد ولی با کلیت نظریه نسبی ریکاردو همخوانی دارد.
توسعهی این نظریه از آنجا آغاز میشود که اقتصاددانها فرضیهی بازدهی نزولی در زمینه تخصصگرایی را که در نظریات قبلی به آن اشاره شده بود مورد سؤال قرار دادند. آنها چنین استدلال نمودهاند که در بسیاری از صنایع که امکان صرفهجویی مقیاس در آنها زیاد است، تخصصگرایی یا تولید تخصصی باعث افزایش بازدهی میشود. نظریه پردازان جدید هم چنین استدلال نمودهاند که به دلیل زیاد بودن مقدار هزینههای ثابت تولید و در نتیجه بالا بودن صرفهجوییهای مقیاس، تقاضای جهانی تنها میتواند از تعداد معدودی شرکتها در صنایع مختلف حمایت نماید. در صنعت هواپیماسازی و تولید هواپیماهای جت تجاری این وضعیت کاملاً مشاهده میشود. این نظریهی جدید تجارت، دخالت و نقش دولت در محیط بازرگانی و سرانجام سیاستگذاری استراتژیک به وسیله شرکتها را مورد تاکید قرار داده است و عواملی مانند کارآفرینی و نوآوری را از عوامل موثر در کسب مزیت پیشتاز بودن میداند.
7- نظریه مزیت رقابت ملی
در سال 1990 مایکل پورتر از دانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه هاروارد نتایج یک تحقیق گسترده را انتشار داد که هدف آن پاسخ به این سوال بود که چرا برخی کشورها یا ملتها در رقابت بین المللی موفق و برخی دیگر ناموفق بودهاند. نظر پورتر این است که در هر کشور چهار عامل اصلی، محیطی را شکل میدهد که در آن شرکتهای محلی به رقابت پرداخته و این عوامل موجب افزایش و یا کاهش مزیت رقابتی کشور مورد نظر میگردد. این عوامل عبارتند از:
1- شرایط عوامل تولید (برخورداری از منابع اقتصادی – طبیعی):
پورتر فاکتورهای درونی را در دو دسته تقسیم بندی میکند:
– فاکتورهای عمومی شامل مواردی مانند مواد اولیه، انرژی، نیروی انسانی بدون مهارت خاص
– فاکتورهای تخصصی شامل مواردی مانند نیروی انسانی ماهر و متخصص، دانش فنی پیشرفته و فناوری پیشرفته.
فاکتورهای تخصصی در مقایسه با فاکتورهای عمومی مزیت رقابتی پایدارتری را ایجاد می کند.
2- شرایط تقاضا:
عبارت است از ماهیت تقاضای داخلی برای محصولات یا خدمات یک صنعت. اندازه و رشد تقاضا در رقابتپذیری صنایع تاثیر بسزایی دارد. پورتر معتقد است که وجود بازار داخلی بزرگ و در حال رشد موجب تشویق سرمایهگذاران برای توسعه فناوری و بهبود بهرهوری گردیده و این مسئله به عنوان مزیت رقابتی برای آن ملت محسوب میگردد. در مقابل، بازارهای داخلی کوچک که دارای رشد پایینی هستند شرکتها و صنایع را به دنبال فرصتهای صادراتی میکشاند. تقاضای داخلی دارای دو جنبه کمی و کیفی بازار است. اندازه تقاضای داخلی حداقل مقیاس اقتصادی فعالیتهای بنگاههای داخلی را تعیین کرده و آنها را قادر میسازد تا از یک تقاضای پایدار برخوردار گردند. اما باید توجه داشت که منافع اصلی تقاضای داخلی در رقابتپذیری از دیدگاه کیفی است. انتظارات مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات میتواند انگیزهای برای افزایش قدرت رقابتپذیری یک کسبوکار گردد و به عنوان محرکی قدرتمند در جهت توسعه و ارتقای رقابتپذیری بنگاهها و حتی از دید کلان رقابتپذیری کشورها گردد.
3- صنایع مرتبط و پشتیبان:
وجود یا فقدان تأمینکنندگان و صنایع مرتبط در یک کشور (منطقه) که در سطح بینالمللی رقابتی هستند.
4- استراتژی و ساختار شرکت و رقابتپذیری شرکت:
شرایط موجود در یک کشور که بر چگونگی تأسیس، سازماندهی و مدیریت شرکتها حاکم است و ماهیت رقابت داخلی.
پورتر همچنین معتقد است که دو متغیر دیگر نیز میتواند بر این عوامل به میزان زیادی اثر بگذارد که عبارتند از اقدامات دولت و رویدادهای شانس.
5- اقدامات دولت:
دولت میتواند بر همه عوامل پورتر از طریق دامنهای از فعالیتها اثر بگذارد، مانند:
ـ کاستن مشکلات شرکتها، به طور مستقیم (پول) و یا غیر مستقیم (زیرساخت)
ـ تهیه کردن قوانین مالیاتی قابل اجرا برای شرکت، تجارت و یا صاحبان دارایی
ـ سیاستهای آموزشی که بر روی سطح مهارت کارگران تاثیر میگذارد
ـ بنا نهادن استانداردهای تکنیکی و استانداردهای محصول، شامل قوانین محیط زیستی
ـ خرید دولتی کالا و خدمات
ـ قوانین اتحادیه های بزرگ صنایع
6- رویدادهای شانسی (اتفاقات پیش بینی نشده)
از ترکیب این عوامل مدلی به نام الماس پورتر طراحی شده که در مباحث بازرگانی و بازاریابی مورد بررسی قرار میگیرد. به نظر میرسد کاربرد این نظریه در قلمروی مدیریت بازرگانی و تجارت بین الملل بیش از سایر تئوریها باشد.
نمونه هایی از مدل الماس
مدل الماس London (یک مرکز مالی جهانی):
مدل الماس گسترش یافته برای عصر تجارت الکترونیک ( Cho Moonو Park -2000):
مدل الماس یک دانشگاه:
مدل ساختار اساسی- اجرا- کارایی (ترکیب مدل الماس و مدل 5 نیرو پورتر برای ساختار صنعت):
موانع سیستماتیک مهم برای رشد اقتصاد کانادا (در سال 1991 پورتر پیشنهاد کرد که اقتصاد کانادایی با یک مدل توسعه اقتصادی قدیمی و از رده خارج شده فعالیت میکند. در نتیجه وی و Martin مدل الماسی را برای کانادا ارائه دادند و تاکید کردند که اقتصاد کانادا بایستی به سوی نوآوری پیش رود):

توافق تجارت آزاد (FTA) الماسهای آمریکا و کانادا را به الماس آمریکای شمالی مرتبط میکند (به ادعای راگمن الماس نمودارهای 8و9 که به نام الماس مضاعفDouble Diamond شناخته میشوند-تناسب بیشتری به اقتصاد آمریکای شمالی و کمک به رشد تجارت کانادا دارد تا مدل الماس ارائه شده توسط پورتر برای کانادا و خیلی از ایرادات وارده به مدل الماس پورتر در آن دیده نمیشود):

مدل الماس آمریکای شمالی و کمک به رشد تجاری کانادا:
الماس مجازی مربوط به کشور هند در نرم افزار (خطوط به صورت خط چین نشاندهنده اثر متقابل کمتر هستند):
شش عملگر نوآوری (تیم تحقیقاتی RAND برای تقویت و تثبیت مدل الماس در صنعت هواپیمایی نظامی، همانطور که در این نمودار مشاهده میشود، علاوه بر چهار عامل اصلی مدل، دو عامل دیگر نیز اضافه کردهاند- R&D و جذابیت- که هر دو موضوعات برجستهای هستند.):

نتیجهگیری
آشنایی با نظریات و تئوریهای بازرگانی بینالملل مدیران و افراد سازمانی را برای انتخاب بهترین تصمیم و استراتژیها راهنمایی میکند. همچنین این نظریات به عنوان یک مدل در تحلیل پدیدههای فرآیند بازرگانی در سطح جهانی عمل میکنند. رقابتپذیری قابلیتها و توانمندیهایی است که یک کسبوکار، صنعت، منطقه، کشور دارا هستند و میتوانند آنها را حفظ کنند تا در عرصه رقابت بین المللی نرخ بازگشت بالایی را در فاکتورهای تولید ایجاد کرده و نیروی انسانی خود را در وضعیت نسبتاً بالایی قرار دهند، به منظور نظریهها و مدلها نیز از تنوعی جهت توجیه و تفسیر رقابتپذیری و دسته بندی آن ارائه شده است که در میان آنها مدل الماس پورتر از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. بر اساس این مدل، چهار عامل اصلی فاکتورهای درونی، شرایط تقاضای داخلی، صنایع مرتبط و حمایت کننده و همچنین استراتژی، ساختار و رقابت بر رقابتپذیری کشورها و همچنین صنایع مختلف آن تاثیر مستقیم دارند. علاوه بر این، دو عامل دولت و اتفاقات پیشبینی (شانس) نشده نیز به صورت غیر مستقیم بر رقابتپذیری مؤثر هستند. اگر چه این مدل پایه و اساس بسیاری از مطالعات در سراسر جهان قرار گرفته و مورد توجه بسیار از پژوهشگران بوده است ولی در مجموع دارای نقاط ضعفی نیز هست که از آن جمله میتوان عدم تاکید بر مسایل بین المللی و بازارهای جهانی و نیز در نظر نگرفتن جابه جایی عوامل تولید از طریق شرکتهای چند ملیتی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی یاد کرد.
باز نشر و ترکیب محتوای آموزشی از منابع:
دیدگاه ها و نظریات بازرگانی بین الملل، استاد: علی رضایی میر قائد، سامانه اطلاعات مدیریتی، دوره بازرگانی بینالملل
بررسی مدل الماس پورتر (با بیان چند نمونه)، گردآورنده اعظم کیمنش، دکتر حجاریان، دانشکده کارآفرینی- دانشگاه تهران